دکتر بصیر کامجو

قسمت اول :

دسته فلسفی  :  با مضامین هستی‌شناسی، شهود، حقیقت، وحدت، معنا، آگاهی                            

1 ــ  « چشم انسان، اگر از سطح ظاهر بگذرد، می‌تواند ژرفای هستی را بی‌واسطه ببیند؛ جایی میان بیداری و مستی، که فهم خاموش می‌شود و شهود آغاز می‌گردد.بصیر کامجو

2 ــ  آینه‌ها و مردم، حقیقت را نشان نمی‌دهند؛ آن را باید در خلوت درون جست، آن‌جا که راز هستی با نجوایی خاموش، خود را آشکار می‌کند . بصیر کامجو

3 ــ قله‌ی وحدت، بلندای آگاهی است؛ اما آن‌که در پی لذت خام است، اسیر شهوت می‌شود و از اوج بازمی‌ماند . بصیر کامجو

4 ــ ما از این جهان جدا نیستیم؛ بلکه ذرّه‌ای از چرخش ازلی‌ایم که از بدو خلقت، در دایره هستی می‌گردیم . بصیر کامجو


5 ــ ریشه اگر قطع شود، ساقه خون می‌گرید؛ هستی بی‌ریشه، فاقد معنا و ثمر است. بصیر کامجو

6 ــ باده‌ی انگور، اگر با خرد نوشیده شود، داروی جان است؛ پرهیزِ ناآگاهانه از آن، انکارِ گوهر تجربه است. بصیر کامجو

7 ــ در هر آینه، تصویری از خویشتن بنگر؛ چرا که هزار جهان در دلِ انسان نهفته است. بصیر کامجو

برای انتخاب قالبک علامت / را بنویسید