رهبران وحاکمان افغان بنسبت پیشبردسیاست جنگ وجنایت وامضا توافقات خاکفروشانه با انگلیسها ونهاد های سرمایه جهانی ، جهت استقرار وتداوم حاکمیت سیاسی افغانی خویش در زیاده از دوسده اخیر، خیانت بزرگی رادر حق شهروندان این سرزمین انجام دادند. وبااین کار نابخردانه آنها ، هویت ملی قوم افغان را درذهنیت ملیت های تاجیک وهزاره وازبک داغان وبی ارزش ساختند. اکنون نزد شهروندان غیرافغان ، هویت افغانی نمی تواند تبلورهویت وغرورملی وهمگانی باشد ،

بلکه این هویت متجلی مفاهیم ومفاسد اخلاقی غیرقابل قبول زیراست .

افغان به مفهوم : فغان ، نالان ، سرگردان ، انفجار ، انتحار ، انشقاق ، چندگانگی ، اختناق ، خفگی ، افتراق ، جدایی ، پراکندگی   ، بی فرهنگی ، بی هویتی ، کمسوادی  ، خود خواهی ، خود پسندی  ، خود کامگی ، خود رایی ، خودسری ، خیره سری ، یکدنگی ، آدم کشی ، قتل وقتال  ، خون خواری ، خونریزی ،  بیرحمی ، بی احساسی ، پُررویی ، بی شرمی ، لجاجت  ، گستاخی ، سفاکی ، سنگدلی ، ظلم  ، ستمکاری ، خاکفروشی ،  وابستگی بغیر ، چشم سفیدی ،  …  .

افغان گویا :  مهاجم ، متجاوز ، چنگ انداز، غاصب ،  زورگیر ،  مرتجع ، ناسازگار ، مخالف پیش رفت  ، ضد تکامل ، واپسگرا ، آواره ، دربدر ، خاکبسر ، فراری ، گم گشته ، بی خانمان ، کوچی ، مهاجر ، پراکنده ، پریشان ، غیر متکامل ، خــــود افاده  ، خدا ناشناس ، مخالف دین ، مخالف زن ومادر… . 

افغان یعنی : مولد جنگ ، مولد جنایت ، مولد خشم ، مولد خشونت ، مولد دود وباروت ، مولد مواد مخدر ، مولد ویرانی ، مولد  فقر وگرسنگی ، مولد بیکاری ، مولد بی خانگی ، مولد همه چیزی که مخالف انسان وانسانیت است .

آیا این همه چیزهای ناپاک وآلوده ، پست وبی ارزش ، دارای مفاسد اخلاقی ، میتواند ! هویت ملی ما مردم مهرورز ، نیکوسرشت ، انسانگرا ، تکامل پسند ، صلحخواه وآزادی پرور گردد . که نه خیر ! زیرا نزد مردم بومی این سرزمین هویت بمفهوم :

ارزش نماد ممتاز شدن از غیر خود ، تعیین یافتن شایسته سالاری ومعین گردیدن جایگاه ومقام؛ شناسنامه ، عزت ومنزلت ،غــــــرور و افتخار یک انسان ویاملت است . چیستی این ارزش درشئ کیفیت ، وکیستی آن درانسان ، کرامت ومعرفت می باشد .

هویت نوعی خودشناسی فرد و یا یک ملت است که درمقایسه  با دیگران به تصویر می آید . و به انسان شخصیت مستقل می بخشد ، پیوستگی و وابستگی با گذشته ، جهت گیری نسبت به آینده را در روح وروان فرد ایجاد می کند ،  و وی راپایبند  به حفظ مفاخروعناصر ممیزۀ ملی می سازد .

هویت ملی : حاصل سعی و کوشش ، جدوجهد هزاران سال نسل های گذشته وحال می باشد .

هویت ملی هستی ووجود ،  اساس وریشه یک ملت ، شناساندن ارزش تاریخی ، علمی ، فرهنگی ، زبانی ، حقوقی ، اخلاقی ، روانی ، دینی ، جغرافیایی سیاسی … یک ملت است .

هویت ملی ،  مهم ترین رکن اساسی  شخصیت فرد است ،  که ماهیت ذاتی و کسبی وی را مشخص می کند و نمای ویژه متمایز او از دیگرافراد میگردد .

تعلق اندیشه واحساس انسانها به هویت ملی خیلی با اهمیت است واین تعلقیت در افزایش میزان خوشحالی وانسجام اجتماعی جامعه وفرد مفید واقع می شود.

درخراسان ــ افغانستان امروزی اقوام وملیت های مختلف باهویت های جداگانه وعمومی ، اعم از : تاجیکها  ، پشتونها ، هزاره ها، ازبکها وترکمانها… وغیره در یک جغرافیایی سیاسی مشترک ،  پهلوی هم زندگی دارند .

بر اساس اسلوب جامعه شناسی میتوان اقرارکرد که ، میان این همه گروه های اتنیکی تفاوت های عمیق تعلقیت خاطرنسبت به  هویت ملی ، ارزشهای تاریخی ، فرهنگی و زبانی ، وجود دارد. بسبب وجود همین تفاوت ها به مشترکات هویت ملی میان اقوام و ملیت های جامعه افغانستان بوده وهست که این مشکل  ،  توانسته روند آمیختگی مؤلفه های تشکیل ” ملت همبسته ”  را درافغانستان سد واقع شود .

ازین باعث است که تاکنون در کشور ما ساختار مادی و معنویی  بنام  ــ ملت ، وحدت ملی ، حاکمیت ملی ، منافع ملی عرض وجود نکرده است . بکاربری این مفاهیم ازطرف حاکمان افغان وبلی گویان کمسواد ایشان  ، در اسناد دولتی ورسانه ها یک شعار انتزاعی ، یک برخورد مجرد سیاسی زمانی ای ، بیش نیست.

زیرا شهروندان “ملت واحد ” وهمبسته هیچ گاه مقابل یکدیگرسلاح برنمی دارند . وبا احساس پیوستگی به مشترکات هویت ملی ، جهت حفظ مفاخر وتعلقیت خویش به ممیزۀ ملی ، همبسته عمل می نمایند .

اما  با تأسف که درکشورما چنین چیزی وجود ندارد . هرروز به نسبت خصومت های متضاد قومی وزبانی واتنیکی وتفاوت های عمیق فرهنگی وتاریخی ، افراد وگروه های جامعه قربانی می دهند و وحشیانه کشته می شوند.

یک ملیت بیل وابزار زراعت  در دست نهال می شاند وگندم می کارد وتولید می کند ؛ و دیگرقوم تفنگ در دست آدم می کشد ، خشخاش کشت می کند و مصرف می نماید ؛ یک ملیت مکتب وخانه وکاشانه اعمار می نماید  ؛ دیگری آنرا می سوزاند وبه خاک یکسان می کند ؛ یک ملیت  به کرامت ونجابت انسان ومادرحرمت وارزش قایل است ؛ دیگرملیت ،  آزادگان را گردن می زند ومادروطن را سنگسارمی کند وزنده به گورمی نمایند  ؛ وغیره .

این وهزاران تفاوت های عمیق فرهنگی ، اخلاقی ، تاریخی وزبانی وجود دارد که ملیت ها و اقوام این سرزمین را ازهمدیگر متمایزمی سازد.

تحمیل هویت ملت پشتون  = افغان ، بوسیله حاکمان این تبار،  بالای ملیت ها ولایه های اجتماعی  : تاجیک وهزاره  و ازبک وترکمن و هندو وعرب و …، یک رویکرد سبکسرانه است ، وهمچنان نمادِی ازهویت یگانه ساکنین این کشور نمی باشد . وامکان عملی شدن چنین سیاست های قرون وسطایی عقبگرا درعصرماهواره ای قرن بیست ویکم ، خیالی هم بیش نیست .

زیرا تاریخ عالی مرتبه ، زبان و فرهنگ غنامند این سرزمین ریشه در گذشته های خیلی دور دارد. با این جامه خون چکان افغانی ، قامت بلند بالاِ این سرزمین خورشید ، علم ومعرفت را نمی توان پوشانید.

من به این اعتقاد کامل دارم ، که  هیچ ملیت و قومی در کشوری بنام  ” فغانستان ”  هویت یک دیگر خود را منحیث هویت ملی نمی پذیرند ونخواهند پذیرفت.

زمانی هویت ملی مورد قبول ملیت ها واقوام ساکن این سرزمین واقع می شود که آن هویت انعکاس دهندۀ نماد هویت جمعی ومشترکات ملی باشد. ودرآن ارزشهای هویتی ، هر قوم وملیت خود را شریک بداند وتعلقیت خاطر وعشق واحساس به آن داشته باشد.

یگانه هویتی که همچو جایگاه را در قلب همه ملیت ها و اقوام ساکن کشور ما احراز می کند ،  هویت ملی خراسانی است . زیرا ! زیر نام این هویت مبارک نور وروشنایی است که تمام شهروندان جامعه ما بدون استثناء میتوانند تثبیت هویت شوند وبه آن افتخار نمایند.

به امید خدا آرزو می بریم که روزی ، تحت نام هویت ملی خراسانی ــ اعتماد ملی ، همبستگی ملی وحاکمیت ملی در سرزمین خورشید وآفتاب برآمد دوباره ایجاد گردد . موفق باشید